داستان ستاره ی سیاه P4

dannette dannette dannette · 1401/9/27 20:07 ·

🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙

🔪لوییس: حسلم سر رفته 

💉کامر:منم همین تور 

🕷کاترینا: 

شما دوتا همین چند دقیقه پیش بیرون بودید 

🔪لوییس: خوب زود حسلمون سر میره امم راستی دنی کجاست 

💉کامر: فکر کنم گفت می خواد بره خرید

🕷کترینا: عجیبه معمولا اون نمیره خرید

(صدای زنگ در ) 🔪لوییس :به به بعد از 4ساعت برگشتی

🖋دنت : با عرض احترام خفه شو احمق می خای بزنمت

✔نران : میگم میتونی یکم اروم حرف بزنی

🖋دنت : بچه ها ریس گفت : باند مافیا ی سازمان الماس سیاه باز سازی شد باید بریم اونجا

باشه

🖋دنت :خوبه

بچه ها ببخشید فصل یک زیاد ترسناک نبود ترسناکیش از فصل دو شرو میشه