داستان ستاره ی سیاه فصل2 p2

dannette dannette dannette · 1401/11/29 18:37 · خواندن 1 دقیقه

دنت : من میرم ببینم چه خبره بقیه همین جا بمونن

لویس:اره بقیه ضعیفن 

دنت :بقیه نه فقت تو حالا بااجازا میخام برم جلوشونو بگیرم تا این جارو خراب نکدن

اوو سلام خیلی خوشحالم که میبینمتون بنظرتون چتور یه گپ بزنیم ها

لایمنس:نه ولی فکرنکن نمیدونم کی هستی پرنسس

دنت :وایستا تواز کوجا میدونی 

لایمنس:فقت همینو نمیدونم و میدونم که از قصرفرار کردی وامدی این جاحتی تاجم برداشتی وتو به انوانه یک تحدید برای شهرتی 

دنت : تو الهان داری اینهرو میگی که من ضعیفشم حرفات درسته ولی بااین کارت نمیتونی جلوی منو بگیری 

لایمنس:مشکلت همینه نمیخای باورکنی ضعیفی پس اینو بگیر (پرتاب مالنیسر)

دنت: این ...این مالنیسره نه ...نه  اگه بترکه........

لایمنس :اگه بترکهاو هیولا میاد بیرون و میتونه نابودت کنه یا فقت بهت اسیب بزنه 

دنت: داره میترکه نمیتونم هرکت کنم (صدای منفجر شدن )

کاترینا : دنت موازب باشاون موجود داره میاد به سمت چشمت

دنت : تو این جا چیکار میکنی کاترینا برگ......

کامر :چی شد ...او نه ایخوب نیست دنت چشمت 

لویس: اون جور که من نیدم بار سومشه که یچیزی میره تو چشمش 

نران: لویس العان وخت شوخی نیست حال دن بده 

لایمنس هاها اون بلایی که باید سرش میومد امد حالا نوبت شوماست

کاتسیفر : بس کن لایمنس به اونا نمیتونی دست بزنی

لایمنس : انوقت تو می خای جالومو بگیری

کاتسیفر:شاید